سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امام صادق علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

باز این دست دعا، اعطای داور خواسته            با تضرع رخصتِ ذکر پیـمـبر خواسته

اولین مداحِ احمد چون خدای احمد است            این دلِ مولا پرستم، اذن حـیدر خواسته


تا شود جذب غلام خویش، الطاف رسول            بهر وصفش یاریِ زهرای اطهر خواسته

چون دَم روح القدس شد همدم جان و دلم            از نهادم نـام احـمـد تا فـلک برخـواسته

طینت پـاکـم که باشد از اضافـات گِـلش            از سُـویـدای وجـودم مدح دلـبر خواسته

آتش ذوقـم چنان شد مشتعـل در سیـنه‌ام

آری انگاری که من مداحش از دیرینه‌ام

کیست احمد که حبیب حیِّ سرمد می‌شود            با علی یک روح در دو جسم، احمد می‌شود

کیست احمد که دلش ظرفیت وحی خداست            بس امین است او امین وحی سرمد می‌شود

بـعــد ذکـر عــالـیِ اَلله ربُ الـعــالـمـیـن            ذکر جـبـریل امـیـنـش یا محـمد می‌شود

کیست احمد قابِ اَو اَدناست قُرب منزلش            با خداوند جلی نزدیک، این حد می‌شود

کیست احمد، با علی نورٌ علی نورِ کمال            فارق از هر غیر، آن روح مجرد می‌شود

اینچنین بر درگه سـبحان نیـایش می‌کنم

من خـداونـدِ محـمـد را سـتـایش می‌کـنم

شد بهار آفـریـنـش حکـمـفـرما در ربیع            بـرتـرین عـبـد خـدا آمد به دنیا در ربیع

این خبر پیچید در کاخ سرانِ ظلم و جور            ریخت برهم پایه‌های طاق کسرا در ربیع

خشک شد دریاچۀ ساوه ز بس بَد یُمن بود            وز سماوه ناگهـان جوشید دریا در ربیع

نوری از مُلک حجاز آمد عیان، تا شرق رفت            شد خموش آتشکده در فارس، اما در ربیع

دستِ ابلیس از همه هفت آسمان کوتاه شد            سرنگون شد در همه بتخانه، بت‌ها در ربیع

کاهنان و ساحران، محـروم از ترفـندها

این ابـاالـزهـراست دلـبـند همه دلـبـندها

آمد آن یکـتا که می‌نازد به او یکتای او            آمد آن مولا که می‌بالـد به او مولای او

آمد آن دلبر که کوثر می‌شود بر او عطا            آن اباالزهرا که حق بخشد به او زهرای او

سیزده معصوم از نور وجودش جلوه‌گر            چارده معصوم یکجا می‌دهـد معـنای او

مجتبی و مرتضی و مصطفی یک معنی‌اند            نور اهلُ البیت، پابرجاست بر مبنای او

آمـده بـابـا بـزرگ حـضرت اربـاب مـا            آنکه صدرُالمصطفی چندی شود مأوای او

زیـنت دوش نــبـی، پـروردۀ آغـوش او

روی خاک کربلا روزی شود مدهوش او

بعد او کار امام صادق است احیای دین            گر چه با خط شهادت می‌شود ابقای دین

مکتب شیعه پدیدار از امام صادق است            با جهادش بیمه شد امروز تا فردای دین

حوزۀ علمیه مرهـون هدایت‌های اوست            خیل شاگردان او دادند جان در پای دین

پرچم کرب‌وبلا برپا ز قال الصادق است            او مهـیا کرد ما را بهر عـاشـورای دین

انقـلاب ما هم از الطاف  او پیـروز شد            تـا شـود بـیـداری اسـلامی دنــیـای دیـن

ای مسلمان! هر که خواهد روزگار انتقام

پای قال الصادقش باید دهد جان، والسلام

نقد و بررسی